خرمنی سوخته و آتش در آن پنهان است
روی صحبت با تو ای نازنین سبحان است
بس که روزم شد سیه شب ندارم نوری
چون که این دنیا برایم چنان زندان است
دفتری در سینه دارم که رمزش دانی
رمز بگشا پروردگارا بر خودت آسان است
نا امید گشتم زدنیا با تمام خلقش
بر تو دارم امید و این بر من فقط برهان است
یکشنبه 12 آبان 86