سلام این شعر رو به تازگی گفتم:
تاکی صدا کنم کاری بکن خدا
هر شب دعا کنم کاری بکن خدا
کاری بکن خدا پشتم شکسته باز
ذکر ترا کنم کاری بکن خدا
تنها شدم کسی یارم نمی شود
با کی صفا کنم کاری بکن خدا
بس گریه کرده ام اشکی نمانده است
تا عقده وا کنم کاری بکن خدا
حق است مردنم امضانما و بس
تا خود رها کنم کاری بکن خدا
گویم به خود خزان کم نا امید شو
خدا کنم کاری بکن خدا
*خزان*